اشتیاق

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...
اشتیاق

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

روز مبادا


وقتی تو نیستی


نه هست های ما


چونان که بایدند


نه بایدها ...


مثل همیشه آخر حرفم


و حرف آخرم را 


با بغض می خورم


عمری است 


لبخندهای لاغر خود را 


در دل ذخیره می کنم:


«باشد برای روز مبادا!»


اما در صفحه های تقویم


روزی به نام روز مبادا نیست


آن روز هر چه باشد


روزی شبیه دیروز


روزی شبیه فردا


روزی درست مثل همین روزهای ماست


اما کسی چه می داند؟


شاید امروز نیز


روز مبادا باشد!




وقتی تو نیستی


نه هست های ما


چونان که بایدند


نه بایدها ...



هر روز بی تو


روز مباداست!





پ.ن: 


1) از این به بعد، باید چشم به راه همین روزهای مبادای اتفاقی باشی!


2) ترسم که اشک در غم ما پرده در شود ...