اشتیاق

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...
اشتیاق

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

از مصاف خود گریختن


کاش می شد این نگاه غوطه ور میان اشک را


بر جهان دیگری نثار کرد


کاش می شد این دل فشرده 


- بی بهاتر از تمام سکه های قلب را -


زیر آسمان دیگری قمار کرد


کاش می شد از میان این ستارگان کور


سوی کهکشان دیگری فرار کرد


با که گویم این سخن که درد دیگری است


از مصاف خود گریختن


وینهمه شرنگ گونه گونه را 


مثل آب خوش به کام خویش ریختن


ای کرانه های جاودانه ناپدید


این شکسته صبور را


در کجا پناه می دهید؟