ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
...
به تو می اندیشم، ای سراپا همه خوبی!
تک و تنها به تو می اندیشم؛
همه وقت، همه جا، من به هر حال که باشم به تو می اندیشم...
تو بدان این را، تنها تو بدان!
تو بمان با من، تنها تو بمان!
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب!
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند!
اینک این من که به پای تو درافتادم باز،
ریسمانی کن از آن موی دراز،
تو بگیر، تو ببند!
پ.ن1: فَقَدْ طَالَ الصَّدَى
پ.ن2: بازآ که در فراق تو چشم امیدوار، چون گوش روزه دار به الله اکبر است
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان ...
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریا تند و تیره و سنگین که می دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان!
When I heard the learned astronomer,
When the proofs, the figures, were ranged in columns before me,
When I was shown the charts and diagrams, to add, divide, and measure them,
When I sitting heard the astronomer where he lectured with much applause in the lecture-room,
How soon unaccountable I became tired and sick,
Till rising and gliding out I wandered off by myself,
In the mystical moist night-air, and from time to time,
Looked up in perfect silence at the stars.
P.S: از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم